"ترکی بن بندر بن محمد بن عبدالرحمن آل سعود"، نوه پادشاه عربستان که از معارضان نظام آل سعود و ساکن پاریس است در جلسه هفتگی که با حضور جمعی از فرهنگیان، اندیشمندان، سیاستمداران و روزنامه نگاران برگزار شد اعتقادات وهابیت درباره تشیع را باطل خواند و به افشاگری علیه نظام آل سعود پرداخت و با بیان برتری تشیع بر وهابیت گفت: شیعیان با زیارت حسین (ع) به خدا تقرب میجویند در حالی که سلفیها با قتل شیعیان به شیطان نزدیک میشوند، گرچه آنان اعتقاد دارند که در حال تقرب به خدا هستند.
ترکی بن بندر افزود: شیعیان مرتکب گناهی نمیشوند، ولی سلفیگرایان با قتل نفس که از گناههای کبیره است و اسلام به شدت نسبت به آن نهی میکند، مرتکب گناه میشوند. سلفیها به هیچ وجه حق قتل پیروان اهل بیت(ع) را ندارند زیرا با آنان تنها در اندیشه اختلاف نظر دارند.
به گزارش جهان به نقل از رسا، عضو سابق وزارت کشور عربستان با اشاره به اینکه به دلیل انتقاد از پادشاه این کشور از سوی علمای درباری به کفر متهم شده است، تصریح کرد: در گذشته میشنیدم که شیعیان به دلیل رد خلافت ابی بکر، عمر و عثمان، کافر هستند در حالی که امروزه برای بنده ثابت شده است هر که با حاکم سیاسی مخالفت کند از سوی علمای درباری به کفر متهم می شود.
وی ادامه داد: ابی بکر، عمر و عثمان حاکمان سیاسی بودند و هر فردی حق دارد مخالفت خود را با آنان اعلام کند زیرا این اوج دموکراسی است. اطلاق کلمه رافضه علیه شیعیان نیز به دلیل همین مخالفت بوده است اما به نظر نمیرسد که شیعیان مرتکب اشتباهی شده باشند و با اشاره به وجود بخش ویژهای به نام "روافض" در وزارت اطلاعات عربستان، اظهار داشت که این شعبه که بودجه آن برابر با بودجه کل تونس، اردن و یمن است وظیفه مخدوش ساختن مذهب تشیع را با استفاده از انتشار کتابهای سرشار از کذب در موسم حج و حتی دعوت به قتل شیعیان را دارد.
عضو سابق وزارت اطلاعات عربستان افزود: در آن زمان که عضو وزارت اطلاعات بودم این وزارت به یک روحانی شیعه لبنانی که مزدور آل سعود بود مبلغ 7 میلیون دلار پرداخت کرد و در قبال آن از وی خواست که شبکه ماهوارهای و روزنامه افتتاح کند و طی آن به اعتقادات شیعیان توهین کرده، عزاداری حسینی را بدعت بخواند، عمر بن خطاب را از شهادت فاطمه زهرا (س) مبرا سازد، آیه "لا تقربوا الصلاة و انتم سکاری" را در حق علیبن ابی طالب (ع) جلوه دهد و اشهد ان علیا ولی الله را از اذان حذف کند.
وی تأکید کرد: پس از مرگ آن روحانی نیز مزدوران جدیدی این راه را ادامه دادند و هم اکنون نیز شاهد اختصاص میلیونها دلار برای مخدوش ساختن نام تشیع در عراق هستیم، ولی همه این تلاشها بیهوده است و تنها افراد نادان از این برنامه ها حمایت میکنند و بنده در آیندهای نزدیک تابعیت فرانسه را دریافت میکنم و در انتخابات پارلمانی نامزد خواهم شد، زیرا عربستان کشوری عقبافتاده است که از سوی باندی اداره میشود که حاکمان آن به صورت 24 ساعته به جز در زمان نماز مشغول شرب خمر هستند، اموال ملت را به سرقت میبرند و این اموال را به زنان رقاص و مردان قاتل اهدا میکنند.
کلمات کلیدی:
به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، دکتر علیرضا زاکانی، امروز در همایش بصیرت و تجدید میثاق با ولایت که در سالن همایش های دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد با اشاره به این که در جمهوری اسلامی اگر جایگاه خود را خوب تشخیص ندهیم، انقلاب را با خطر و مشکلات ایجاد خواهیم کرد، گفت: وقتی سخن از بصیرت به میان می آید باید ابعاد مختلف آن شامل شناخت دوست و دشمن و شناسایی محدوده های فعالیت آنها را مورد بررسی قرار دهیم . دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی با تاکید بر این که عنصر بصیر براساس برنامه مدون، جامع و ناظر به آینده فعالیت می کندف همان طوری که امام راحل شکست مارکسیست را دید، تصریح کرد: مقام معظم رهبری با دید باز آینده نگری می کنند. شکل گیری قطب سلطه ستیزی در جهان وی با اشاره به این که تقابل بین جریان حق و باطل همیشه بوده، هست و خواهد بود و مسئله مهم شناخت جایگاه حق است، ابراز داشت: دو قطب سلطه گر شرق و غرب در جهان قدرت نمایی می کردند و با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام راحل، قطب سوم براساس سلطه ستیزی و مبارزه با استکبار شکل گرفت. نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: آمریکا جبهه سلطه گری را در جهان راهبری می کند، ایران اسلامی نیز به طور عملی، قطب سلطه ستیزی ملت های مظلوم جهان را راهبری می نماید. اعتراف روزنامه صهیونیستی زاکانی با اشاره به این که وضعیت امروز ایران اسلامی با اول انقلاب تفاوت های آشکاری کرده که برای جهانیان ملموس است، مذاکرات ژنو2 درباره سوریه را مدنظر قرار داد و گفت: روزنامه صهیونیستی هارتض اعلام کرده که غربی ها باید التماس کنند تا ایران در ژنو2 شرکت کند و این مسئله نشان دهنده قدرت بین المللی ایران اسلامی است. وی با بیان این که مقام معظم رهبری از رژیم صهیونیستی به عنوان«سگ هار منطقه» یاد کردند، یادآور شد: خود اسرائیلی ها به همدیگر می گویند مانند سگ وحشی باید در منطقه حضور داشته باشیم. دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی تصریح کرد: امروز آمریکا در اوج نقطه ضعف قرار دارد، در صورتی که ایران اسلامی با اقتدار تمام در راس قله افتخار قرار گرفته است. این فعال سیاسی اشاره ای هم به اوضاع عراق کرد و با تحلیل این که معارضین عراقی در حال کندن گور خود در النبار هستند، ابراز داشت: تکفیری ها با بدبختی تمام در حال کندن گور خود می باشند.
کلمات کلیدی:
خداوند متعال گسستن پیوند با والدین را نکوهیده و درباره آن تهدید کرده است. کسانی که پدر و مادر را تحقیر و به آنان اهانت میکنند به سرانجامی بد گرفتار میشوند.
در قرآن کریم آمده است:
«وَالَّذِی قَالَ لِوَالِدَیْهِ أُفٍّ لَکُمَا أَتَعِدَانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِی وَهُمَا یَسْتَغِیثَانِ اللَّهَ وَیْلَکَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَیَقُولُ مَا هَ?ذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ( 17 ) أُولَ?ئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ? إِنَّهُمْ کَانُوا خَاسِرِینَ» (آیات 17 و 18 «سوره احقاف»)
«و آن کس که به پدر و مادر خود، آنگاه که او را به پذیرش رستاخیز فراخواندند، گفت اُف بر شما... اینان کسانیاند که آن سخن (وعده عذاب) درباره آنان به حقیقت پیوست. در حالی که در میان امتهایی از جنیان و آدمیان هستند که پیش از آنان در گذشتند. قطعا اینان زیانکارند»
این آیه تنها درباره فرزندان کفرپیشه نیست، بلکه محور آن، نکوهش اهانت و تحقیر والدین است، چنانچه که خدا در آیهای دیگر، این کار را نکوهیده و فرموده است: «... فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا ...» (آیه 23 سوره «اسراء») «و ... به آنان کلمهای ناخوشایند مگوی و با آنان پرخاشگری مکن»
رسول خدا(ص) نیز فرمود:
"از ستم بر والدین بپرهیزید، زیرا بوی بهشت از راهی هزار ساله به مشام میرسد؛ ولی عاق والدین... آن را نمییابد."
امام صادق(ع) فرمود:
"پایینترین مرتبه عاق والدین شدن، افّ گفتن به آنها است. اگر خدا چیزی کمتر از اُف گفتن نشان میداشت، از آن نهی میکرد."
همچنین فرمود:
"هرکس به والدین خود در حالی که به او ستم کردهاند خشمگینانه بنگرد خدا نمازش را نمیپذیرد"
منبع:
مفاتیحالحیات، مولف: آیتالله عبدالله جوادی آملی، ناشر: مرکز نشر اسراء، نوبت چاپ: سوم، بهار 1391
کلمات کلیدی:
قسمت قبل را اینجا بخوانید.
جناب سید بن طاووس، دوران کودکی و نوجوانی و بخشی از جوانی را در زادگاه خود گذرانید، و نزد اساتید بسیار، به ویژه دو شخصیّت بزرگوار، یکی پدرش «سعد الدّین موسی» و دیگری جدّش، عارف و زاهدِ نامی «ورّام بن ابی فراس نخعی» شاگردی نمود و بنا به فرموده خود، این دو بزرگوار در تربیت و آموختن تقوی و تواضع به وی از همه بیشتر نقش داشته اند. سید با درکی قوی و هوشی سرشار، قدم در راه علم نهاد و در اندک زمانی، از تمام هم شاگردی های خود سبقت گرفت. ایشان در این باره می نویسند: "أوّل ما نشأت بین جدی ورّام و والدی ... و تعلّمت الخط و العربیة، و قرأت علم الشریعة المحمدیة ... و قرأت کتبا فی اصول الدین ... و اشتغلت بعلم الفقه، و قد سبقنی جماعة إلی تعلیمه بعدة سنین، فحفظت فی نحو سنة ما کان عندهم، و فضلت علیهم بعد ذلک بعنایة ربّ العالمین و رحمته..." [11]
در آن ایام، حلّه، که شهر کوچکی واقع در نزدیکی نجف اشرف بود، یکی از مراکز علمی بزرگ جهان تشیع محسوب می شد. حضرت امیر – علیهالسلام - از ظهور چنین علما و بزرگانی در آن خطه خبر داده بودند. «ابوحمزه ثمالی» از «اصبغ بن نباته» نقل می کند که حضرت امیرالم?منین – علیه السلام - در مسیر حرکت از کوفه به طرف صفین بر تپه های بابل رسیدند، بر روی تلی ایستادند و به بیشه و نیزاری که بین بابل و همان تل بود، اشاره کردند و فرمودند: شهری است و چه شهر شگفتی! اصبغ بن نباته که از یاران نزدیک آن حضرت بوده عرض می کند: ای امیرم?منان! می بینم از وجود شهری در اینجا سخن می گویید، آیا در اینجا شهری بوده که اکنون آثار آن از بین رفته است؟ فرمودند: نه! ولی در اینجا شهری به وجود می آید که آن را «حلة سیفیه» گویند و مردی از تیره بنی اسد آن را بنا خواهد کرد و از این شهر مردان پاک سرشت و مطهر پدید می آیند که درپیشگاه خداوند «مقرب» و «مستجابالدعوة» می شوند. [12] لذا سید بن طاووس، زادگاهش، شهر«حلة سیفیه»، را می ستوده و در موردش می فرماید: "از نعمتهای الهی بر من این است که از شهری هستم که محل و منشأ فرقه ناجیه بوده و هست و نزدیک به مَشاهد مشرفه واقع است که از طرفی به نجف اشرف و از جانبی به کربلای معلا و از سمتی به کاظمین و سامرا، نزدیک است."
حلّه مأمن امنی بود، لذا طلاب و علمای شیعه، به گونه ای از گوشه و کنار به آن روی آورده بودند که حوزه علمیه حلّه به عنوان یکی از بزرگترین حوزه های علمی شیعه در تاریخ ثبت شده است. وجود مجتهدینِ بسیار، باعث رونقِ هر چه بیشترِ این حوزه شده بود؛ علمای بزرگی همچون ابنادریس حـلّی، ابن نمای حـلّی، محقّق حلّی، ابن طاووس حلّی، ابن سعید حلّی، ابن داوود حلّی، علّامه حلّی، فخر المحقّقین، فاضل مقداد و ابن فهد حلّی از آن جمله اند. [13] محقّق حلّی (متوفّای 676 هـ .ق)، این فقیه بی نظیر امامیه در طول تاریخ تشیع و صاحب یکی از مشهورترین و مهم ترین کتب فقهی امامیّه، یعنی «شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام»، از معاصرین سید بن طاووس می باشد.
جناب سید بن طاووس، پس از دو سال و نیم تحصیلِ فقه در محضر اساتید حلّه، دیگر از استاد بی نیاز شد و بقیه کتب فقهی عصر خویش را به تنهایی مطالعه نمود و آنگاه که از محضر اساتید حلّه استفاده کافی و لازم را برده بود برای استفاده از علمای دیگر شهرها عزم سفر نمود. ایشان ابتدا به کاظمین رفت و پس از مدتی ازدواج نمود و مدت 15 سال در زمان حکومت عبّاسیان، ساکن بغداد، این دامگاه شیطان، شد. ("...أوجب ذلک طول الاستیطان ببغداد و هی محل حبائل الشیطان." [14]) سید در شهر بغداد، به تربیت شاگردان و تدریس علوم مختلف پرداخت. ورود سید به بغداد، سال 625 هجری بوده است.
جناب سید بن طاووس در مورد تحصیلات خود در فصل 143 کتاب کشف المحجة و توصیههایی به پسرشان بطور مفصل فرمایشاتی دارند، از آن جمله فرمودهاند: "... فاننی اشتغلت بعلم الفقه... و قد کنت قد ابتدأت بحفظ (الجمل و العقود)، و قصدت معرفة ما فیه بغایة المجهود، ... و فرغت من (الجمل و العقود) و قرأت (النهایة) فلمّا فرغت من الجزء الأوّل منها استظهرت علی العلم بالفقه، حتی کَتَبَ شیخی محمد بن نما خطه علی الجزء الأوّل ... فقرأت الجزء الثانی من (النهایة) أیضا، و من کتاب (المبسوط)، و قد استغنیت عن القراءة بالکلیّة و قرأت بعد ذلک کتبا لجماعة بغیر شرح، بل للروایة المرضیة، و سمعت ما یطول ذکر تفصیله ..." [15] … چنانچه از قول خود سید در کشف المحجة اشاره شد، شتاب وی در آموختن مطالب دقیق علمی شگفت انگیز بوده است. آنچه دیگران در چند سال می آموختند او در یک سال فرا گرفت و پس از خواندن بخش نخست «نهایه» شیخ طوسی به چنان پیشرفتی دست یافت که ابن نما در پشت جلد اول نهایه اجازهای به خط خویش برایش نگاشت.
هرچند تا به امروز هم، هر آنکس که به کتب تألیفی جناب سیدبن طاووس، خصوصا کتب ادعیه ایشان رجوع می کند و بر خوان پرفیض ستاره حله می نشیند، در واقع افتخار خوشه چینی از این مأدبه الهی یافته است، اما شرافت استضائه مستقیم از ستاره پرفروغ حله نصیب نیکبختانی شد که اشاره به نام چند تن از آنان می نماییم: [16] الشیخ سدید الدین یوسف (والد علامه حلی)، جمال الدین حسن بن یوسف (علامه حلی)، الشیخ جمال الدین یوسف بن حاتم شامی، فرزند برادر او السید غیاث الدین عبدالکریم بن ابی الفضائل احمد بن طاوس، الشیخ تقی الدین حسن بن داوود حلی (رجالی معروف)، الشیخ محمد بن احمد بن صالح القسینی و پسرانش، السید احمد بن محمد علوی، السید نجم الدین محمد بن موسی، الشیخ محمد بن بشیر، پسران سید صفی الدین محمد و پسران خود سید رضی الدین علی و نیز دختران عالمه و فاضله ایشان: شرف الاشراف و فاطمه (در سایه اهمیت آن عارف وارسته به تربیت فرزندان، دخترانش شرف الاشراف و فاطمه در سنینی بسیار اندک (اولی در 12 سالگی و دومی در قبل از 9 سالگی) توفیق حفظ قرآن کریم یافتند. [17])
پی نوشت ها:
[11] برگرفته از کشفالمحجة لثمرة المهجة، سیدبنطاووس، فصلهای 125و 143
[12] روضات الجنات، ج 2، ص 270
[13] مدخل علم فقه، رضااسلامی، ص320
[14] کشف المحجة لثمرة المهجة، سیدبن طاووس، ص 166
[15] کشف المحجة لثمرة المهجة، سیدبن طاووس، فصلهای 142و 143 صص 184ـ196
[16] برنامه سعادت، ترجمه کشف المحجة، سید محمدباقر گلپایگانی ص:8 به نقل از مقدمه کتاب کشف المحجة طبع نجف اشرف، شیخ آقابزرگ تهرانی
[17] به نقل از اعیان الشیعة، سید محسن حکیم، ج7، ص: 336 ذیل عنوان شرف الاشراف بنت السید رضی الدین بن طاوس
منبع:
http://rahnameh.ir/newindex.aspx?siteid=109&siteid=109&pageid=22092&newsview=331920
کلمات کلیدی:
انسان در مسیر سعادت و تکامل خود باید طریق بندگی را طی کند، در اینجا این س?ال پیش می آید که چرا خداوند شیطان را آفرید؟ العیاذبالله بدین جهت که انسان نتواند به تکامل برسد؟ وجود یک موجود ویرانگر ضد تکاملى چه دلیلى مى تواند داشته باشد؟ آن هم موجودى هوشیار، کینه توز، مکار، پرفریب و مصمم!این نوشتار در پی برطرف کردن تناقض میان آفرینش شیطان و تکامل انسان است.
کلمه شیطان از ماده (شطن) گرفته و (شیاطین) به معنای خبیث و پست آمده است و شیطان به موجودی سرکش و متمرد اطلاق میشود، اعم از انسان و یا جن و یا جنبدگان دیگر، باید توجه داشت که شیطان اسم عام است یعنی اسم برای جنس موجودات شریر است، اما ابلیس اسم خاص است که اسم برای یک موجودی خاص است که آدم (ابوالبشر) را فریب داد و هم اکنون با لشکر خود در کمین فرزندان آدم است و همواره تلاش میکند تا آنها را همانند پدرشان آدم فریب دهد.
شیطان از ابتدا شیطان نبود
درباره شیطان (ابلیس) بحثهای متعدد و مختلفی در میان صاحب نظران مطرح است اما در این جا به طور خلاصه اشاره میشود که برخی بر آناند که خداوند شیطان را شیطان نیافرید، به این دلیل که سالها همنشین فرشتگان و بر فطرت پاک بود، ولی بعد از آزادی خود سوء استفاده کرد و بنای طغیان و سرکشی گذارد، پس او در آغاز پاک آفریده شد و انحرافش بر اثر خواست خودش بوده است.
شیطان، علّت تامه گناه نیست به این معنا که غرائز نفسانى در وجود انسان، باعث و علّت گناه است و شیطان هم با ترفندهاى خود به آن کمک مىکند. بنابراین، اگر شیطان هم خلق نمىشد، انسان به وسیله همان غریزى که در وجودش هست، گناه مى کرد.
و بنابر این دیدگاه گفته شده است که هرگز خداوند از همان اول موجودی به عنوان شیطان با داشتن ماهیت پلید شیطانی نیافریده است بلکه خداوند موجودی قابل تکامل آفریده و آن را در گذرگاه هستی هدایت کرده است این خود موجود است که راه خود را منحرف ساخته و خویشتن را ساقط کرده است، همچنان که خداوند، فرعون را با صفت فرعونی خلق نکرده است بلکه خداوند انسان آفریده است که شایستگی رشد و اعتلای انسانی را دارا بودهاند اما آنها خودشان با میل و اختیار خویش، راه انحرافی را برگزیده و عنوان فرعونی، ابن ملجمی پیدا نمودهاند و این مسئله اشکالی را بر نظام آفرینش پدید نمیآورد مثلاً فرض کنید پنبه بودن یک ماده برای ما مطلوب است، اگر این پنبه آتش بگیرد و بسوزد سوختة این پنبه را میتوانیم در جلوگیری از جریان خون یک جراحت به کار ببریم، آفرینش موجودات شیطانی نیز چنین است که نسبت به کل نظام آفرینش خیراند اما نسبت به برخی دیگر شر هستند شیطان (ابلیس) نیز ازاین قاعده بیرون نیست، زیرا بر اساس احادیث معتبر و مضمون بعضی از آیات قرآنی، ابلیس قرنهای متمادی پس از خلقتش مشغول تسبیح و تقدیس خداوندی بوده است، اگر ماهیت او پلید بوده است، اشتغال به تسبیح و تقدیس پیدا نمیکرد و اگر ذات او فضیلت و کمال بوده است، انحراف و پلیدی بعداً برای او پدید آمده است.
برابر این نظریه معلوم میشود که شیطان همانند موجودات دیگر با فطرت توحیدی آفریده شده و پلید و ناپاک و صفت شیطانی نداشته است اما بر اثر تکبرش در برابر خداوند و سجده نکردن به فرمان الهی بر انسان کامل، گرفتار عجب، تکبر و خودبزرگبینی گردید و پلید و منحرف شد.
وسوسه
شیطان وسیله ای برای تکامل
.فرماندهان و سربازان ورزیده و نیرومند کسانى هستند که در جنگهاى بزرگ با دشمنان سرسخت درگیر بوده اند. سیاستمداران با تجربه و پر قدرت آنها هستند که در کوره هاى سخت بحرانهاى سیاسى با دشمنان نیرومندى دست و پنجه نرم کرده اند. بنابراین چه جاى تعجب که بندگان بزرگ خدا با مبارزه مستمر و پى گیر در برابر «شیطان» روز به روز قویتر و نیرومندتر شوند!
دانشمندان امروز در مورد فلسفه وجود میکربهاى مزاحم مى گویند: اگر آنها نبودند سلولهاى بدن انسان در یک حالت سستى و کرخى فرو مى رفتند، و احتمالاً نمو بدن انسانها از 80 سانتیمتر تجاوز نمى کرد، همگى به صورت آدمهاى کوتوله بودند، و به این ترتیب انسانهاى کنونى با مبارزه جسمانى با میکربهاى مزاحم نیرو و نمو بیشترى کسب کرده اند.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: ریشههاى کفر سه چیز است: حرص و استکبار و حسد، امّا حرص، باعث شد که آدم از درختى که خوردن از آن ممنوع شده بود، بخورد و از بهشت رانده شد و اما استکبار، باعث شد که ابلیس وقتى که خدا به او امر کرد که بر آدم سجده کن، سجده نکرد و باعث کفر او شد و امّا حسد باعث شد که قابیل، برادرش هابیل را بکشد
علت تامه گناه
پس خداوند چون انسان را موجود داراى اختیار آفرید، نمى توان گفت چرا راههاى گناه ( و از جمله وجود شیطان ) بسته نشد. بله خداوند انسان را آفرید و هدف این است که او به بهشت دست یابد امّا شیطان، علّت تامه گناه نیست به این معنا که غرائز نفسانى در وجود انسان، باعث و علّت گناه است و شیطان هم با ترفندهاى خود به آن کمک مىکند. بنابراین، اگر شیطان هم خلق نمىشد، انسان به وسیله همان غریزى که در وجودش هست، گناه مىکرد.
حدیثى را از امام صادق(علیه السلام) نقل مىکنیم که فرمود: "اصول الکفر ثلاثة: الحرص و الاستکبار و الحسد، فامّا الحرص، فانّ آدم(علیه السلام) حین نهى عن الشجرة حمله الحرص على أن أکل منها و امّا الاستکبار فابلیس حیث امر بالسجود لآدم(علیه السلام) فأبى و امّا الحسد فابنا آدم حیث قتل احدهما صاحبه؛ امام صادق(علیه السلام) فرمود: ریشههاى کفر سه چیز است: حرص و استکبار و حسد، امّا حرص، باعث شد که آدم از درختى که خوردن از آن ممنوع شده بود، بخورد و از بهشت رانده شد و اما استکبار، باعث شد که ابلیس وقتى که خدا به او امر کرد که بر آدم سجده کن، سجده نکرد و باعث کفر او شد و امّا حسد باعث شد که قابیل، برادرش هابیل را بکشد.
در این روایت ریشههاى گناه را همان غرایز موجود در نفس انسان دانسته است. فریب شیطان از طریق همین نیروها در وجود انسان است و اگر کسى بتواند نیروهاى وجود خود را در کنترل خود قرار دهد و عقل و خرد بر هواهاى نفسانى غالب کند، فریب شیطان را نخواهد خورد.
کلام آخر
شیطان از روز اول خلقتى پاک داشت، مانند همه موجودات دیگر، انحراف و انحطاط و خواست خودش موجب ناپاکی اش شد.و این موجود ناپاک وسیله ای شد جهت تکامل و پیشرفت انسانها.
منبع:تبیان
کلمات کلیدی: